#Mehdi_Nedaei
مهدی ندایی هنرمند آهنگساز ؛
تنظیم کننده ؛ خواننده پاپ ؛ مجسمه ساز و معمار ایرانی است. مهدی در رشته های هنری رزمی نیز فعالیت برجسته ای داشت ؛ ویدیو موزیک و آهنگهای مهدی با همکاری و اشعار کوروش از کتاب مردافسانه ای
در سال 2013 میلادی از شبکه های ماهواره ای ؛ سایت های موزیک و دیگر رسانه ها منتشر شد.
آثار مهدی :
( معشوقه بی وفا ، قفس ، مادر_بزرگ ، دورنگی ، قسم ، عهد ، عشق مقدس ، نیرنگ )
{ برای اطلاع از فعالیتهای هنری مهدی به کانال
@MEHDIMUSICOFFICIAL
t.me/mehdimusicofficial
مراجعه فرمایید. }
#آثار #مهدی_ندایی
#MEHDI_NEDAEI
#
Official Instagram ⬇️
https://www.instagram.com/mehdimusicofficial
Contact_Us تماس با ما ⬇️
mehdimusicofficial@yahoo.com
▷ ◉─────00:00♪
#Mehdi_Nedaei
مهدی ندایی هنرمند آهنگساز ؛
تنظیم کننده ؛ خواننده پاپ ؛ مجسمه ساز و معمار ایرانی است. مهدی در رشته های هنری رزمی نیز فعالیت برجسته ای داشت ؛ ویدیو موزیک و آهنگهای مهدی با همکاری و اشعار کوروش از کتاب مردافسانه ای
در سال 2013 میلادی از شبکه های ماهواره ای ؛ سایت های موزیک و دیگر رسانه ها منتشر شد.
آثار مهدی :
( معشوقه بی وفا ، قفس ، مادر_بزرگ ، دورنگی ، قسم ، عهد ، عشق مقدس ، نیرنگ )
{ برای اطلاع از فعالیتهای هنری مهدی به کانال
@MEHDIMUSICOFFICIAL
مراجعه فرمایید. }
قسم
دیگه به این عشقم قسم عاشق هیچ کس نمیشم
ازبس که بی وفا بودی من از تو هم دست می کشم
تو اولین ستاره ام تو تک چراغ زندگیم
سراسر عمرم فقط تویی که من عاشقشم
تو همهء امید من ، تمام زندگیم شدی
واست یه بازیچه شدم ببین که من با کی خوشم !
ازهمون اول فهمیدم حرفات همه پوشالیه
قلبت زعشقم خالیه میدونستم تنها میشم
گفتی برام از دردِ خود از رفتن و از مرگِ خود
تو زنده بودی خنده رو ، من قلب خود را می کشم
تو نیستی عاشق میدونم تو رفتی و من می خونم
بذار که عالم بدونن زدی تو نیش و آتیشم
قول تو از یاد رفته بود تو هرگز عاشق نبودی
قولی که تو گفتی بشه این ماه تموم میای پیشم
بی من بمون روی زمین پر از غمو گوشه نشین
من میرم اوج آسمون تو کهکشون رها
میشم
دیگه به این عشقم قسم
پــــــــــــــــــــــــــــــــدر
دیگه رفتــی ز غمــم خبــــر نــداری
عاشــــق نگاهـــتو تنــــها میـذاری
بی تو خنده هام شــده گـریـه و زاری
دل و هم سـوزونـــدی و هـــم بیقراری
بحــر دیـدهء تـو قبله گــاه مـن بود
کـــوه قامــت تــو تکیه گاه مـن بود
رفتــی و بــاران غــم نگاهم آلـــود
خـونه آکنـــده ز نالـــه آه مـن بود
پـدر اسـم و رسـم تو در قلـب خســـته
همـه انســانیــت تـو نقـــش بســـته
بی تــو قلـب من از این دنیا شکســته
در بهـــــار دل زمســــتانی نشســته
پــــدرم رفـتن تــو تنـــها هــراسم
رفتـی و هرگــــز به دل ترسی نســازم
سهـل و آسـان رفته ای تا خود نبــازم
رفتی آرامــی چــو شمــعی در گــدازم